پیدایش موسیقى

 

  پیدایش موسیقى

 انسان در میان اصوات و نواهاى طبیعت به دنیا آمده است و مبانى موسیقى را از طبعیت آموخته. در مسیر تمدن خویش، انسان به اصوات تازه‌اى پى برد و به‌تدریج متوجه شد که صداهاى منظم مى‌توانند بر فعالیت او تأثیر مثبت داشته باشند. در واقع هنر با درک زیبایى از طبیعت و با تقلید آهنگ‌هاى طبیعى و انعکاس این آثار به‌وجود آمده است. انسان براى پرستش خدایان و غلبه بر ترس، آوازهایى مى‌خواند که به‌تدریج به‌شکل سرودهاى مذهبى و دسته‌جمعى براى عبادت درآمد.

رقص و شعر و موسیقى با بشر بوجود آمد و انسان را از بدو حضور در این جهان داراى احساسات و عواطف بود و حالاتى نظیر بیم و غم و شادى و نفرت و سایر کیفیات درونى را تجربه مى‌کرد. این عواطف و احساسات که همیشه با بشر همراه بوده‌اند، مى‌بایست به‌گونه‌اى جلوه‌گر شوند؛ بنابراین به‌وسیلهٔ صدا، حرکات و کلمات آشکار شدند که نمودار آن آواز و رقص و شعر بوده است.
از وقتى که بشر توانست حالات درونى خود را به‌وسیله صدا نمایش دهد و با کمک صداهاى منظم طبیعت وزن را به‌دست آورد، موسیقى بوجود آمد. جهان پر از اصوات مختلف است و بر پایه توازن و نظم استوار شده است.
هر ملتى داستان پیدایش موسیقى را به‌نحو خاصى و ضمن افسانه‌ها و داستان‌ها بیان کرده است و این داستان‌ها سینه به سینه نقل شده‌اند و به نسل‌هاى بعدى رسیده‌اند. انسان‌هاى اولیه موسیقى را عطیهٔ خدایان مى‌دانستند؛ مثلاً در ژاپن روزى الههٔ خورشید قهر کرد (خورشیدگرفتگی) و مردم هرچه فکر کردند جز این چیزى به‌خاطرشان نرسید که با آواز خواندن او را بیرون آورند. این رسم امروزه نیز در ژاپن به‌هنگام کسوف انجام مى‌شود.
یونانى‌ها نیز 'هرمس' خداى بازرگانان را به خاطر بخشیدن موسیقى ستایش مى‌کردند. هرس ضمن گردش در ساحل مدیترانه، رشتهٔ دوره‌اى را که برادرش آپولون به سرقت برده بود، بر روى کاسهٔ لاک‌پشتى استوار کرد و اولین ساز یعنى 'لیر' به‌وجود آمد.
در عرب نخستین آواز را به جبل فرزند قین (قابیل) نسبت مى‌دهند که در مرگ‌ هابیل خوانده است. یا عبدالقادر مراغى مى‌گوید: 'چون به امر خالق جیحون، روح در بدن آدم (ع) درآمد نبض او در حرکت آمد و صورت خود لازمهٔ انسان است.'
از مجموع این داستان‌ها به این نتیجه مى‌رسیم که موسیقى همزاد بشر است و وطن خاکى ندارد. به همین ترتیب همه ملل و اقوام قدیم، تاریخ پیدایش موسیقى را با افسانه و قصد درهم آمیخته‌اند. از آنجا که هر چیز موزون موردپسند طبع بشر بوده است و آواز و رقص و شعر نیز موزون هستند، از همان دوران قدیم به شکل آداب و رسوم زندگى ملل مختلف قرار گرفته است. ابتدا این آداب و رسوم شکل جادویى داشت؛ سپس با تشریفات مذهبى همراه شد و به‌تدریج از آن جدا گردیدند و استقلال یافتند و با تأثیر عوامل طبیعی، جغرافیایی، مذهب، زبان، شیوهٔ زندگی، عادات و ... با یکدیگر اختلاف پیدا کردند.
کارل اشتومف استاد فلسفه دانشگاه برلین تاریخ شروع موسیقى را از زمانى مى‌‌داند که مردم براى ارتباط با هم متوسل به اصوات شدند.
با وسعت دایرهٔ تمدن، رقص و شعر و آواز نیز دستخوش تغییر و تحول شد و تحت شرایط و قوانین درآمد و به‌تدریج از سادگى و روحانیت آن کاسته شد. آنها از یکدیگر تفکیک شدند و تابع قوانین و شرایط شده و هر یک تبدیل به رشته و فنى جداگانه گشتند. از نظر علمی، یونان پایه و اساس موسیقى غربى و ایران اساس موسیقى شرقى را بنا نهاد.
بهرحال هنوز تاریخ دقیق پیدایش موسیقى به‌طور یقین و قطعى معلوم نیست. با تمام فرضیات و تئورى‌هاى موجود در این مورد، دقیقاً مشخص نیست که کدامیک داراى قطعیت مى‌باشند.
   

ajancirankhabar.com     

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد